آنچه ما انسانها از خودمان می دانیم وآنچه از خودمان نمی دانیم

وجود درونی انسان

وجود هر کدام از ما انسانها را می توان به چهار بخش تقسیم کرد:

وجود انسان

تمام رفتارها و گفتارهای آگاهانه ی افراد در بخش اول یعنی خود آشکار قرار می گیرد. بخش دوم یعنی خود کور شامل عادت ها، شیوه های دفاعی و راه کارهای فرار خاصی است که دیگران از شما می دانند ولی خودتان از آنها بی اطلاع هستید. بخش سوم که خود پنهان شما نام دارد در بر گیرنده تمام اسرار، احساسات، افکار و تمایلاتی است که می خواهید نزد خود نگاه دارید و کسی از آن با خبر نشود. آخرین بخش یعنی بخش چهارم که خود ناشناخته نام دارد طبق تعریف ناشناخته است و چیزی شبیه “ناخودآگاه” یا “پیش خودآگاه” نامیده می شود. رویاها، اوهام ناشی از مواد مخدر و تجربیات عرفانی، قوی ترین شواهد موید وجود “ناخودآگاه” هستند.
این بخش ها لزوما مساوی و تغییر ناپذیر نیستند بلکه مشاهدات، افکار، احساسات و خواسته ها در طول روز مدام از بخشی به بخش دیگر منتقل می شوند.

از نگاهی دیگر، دانش انسانها شامل 3 بخش زیر می شود:

دانستن ها

می دانم که می دانم، می دانم که نمی دانم و نمی دانم که نمی دانم. مساله زمانی حاد می شود که ما انسانها عمیقا فکر می کنیم که همه چیز را میدانیم و عقل کل هستیم در صورتیکه نمی دانم که نمی دانیم. بنابراین شنوایی ما برای شنیدن سخن دیگران مسدود می شود چون می پنداریم هرآنچه لازم است را خود می دانیم و کسی بهتر از ما چیزی را نمی داند.

آنچه حائز اهمیت است آن است که نگرش ما نسبت به خودمان و دانش خودمان می تواند نقش تعیین کننده در سرنوشت خودمان و اطرافیانمان بگذارد. در این مورد خواندن شعر زیر خالی از لطف نیست.

آن کس که بداند و بداند که بداند
اسب خرد از گنبد گردون بجهاند

آن کس که بداند و نداند که بداند
آگاه نمایید که بس خفته نماند

آن کس که نداند و بداند که نداند
لنگان خرک خویش به منزل برساند

آن کس که نداند و نداند که نداند
در جهل مرکب ابدالدهر بماند



نیاز به کمک یا سوال دارید؟