استراتژی و شطرنج

استراتژی شطرنج در عمل

پنج سال داشتم که مادر بزرگ عزیزم از مشهد برایم سوغاتی آورد. در میان سوغاتی ها که شامل مهر و جا نماز و تسبیه بود، یک جعبه پلاستیکی هم وجود داشت که روی آن با چهارخانه های سفید و مشکی پوشیده شده بود. داخلش پر بود از آدمک های کوچک در اندازه های مختلف و در دو رنگ مجزا.

از همان لحظه بسیار کنجکاو بودم بدانم آن جعبه اسرار آمیز چه معمایی با خود دارد و چطور می شود با آن سرگرم شد. جعبه را پیش هر کس می بردم تا بازی آن را به من یاد دهد یا هیچ کس بلد نبود و یا حوصله آن را نداشت. بالاخره پدر عزیزم حاضر شد پرده از راز جعبه بردارد و قوانین بازی و نحوه حرکت مهره ها را یکی یکی و تک به تک به من یاد داد.

بعد از آن که بازی با جعبه را یاد گرفتم، هر دفعه مغلوب می شدم و تا مدتی هر دفعه پدرم دو رخ و یک وزیر را از بازی بیرون می گذاشت تا من انگیزه لازم برای تلاش و پیروزی را داشته باشم اما بازهم بازنده بودم. کم کم یاد گرفتم با دو رخ و یک وزیر بیشتر پیروز بازی باشم. دفعات بعد دو رخ و مدتی بعد یک وزیر و مدتی بعد یک رخ یا یک فیل یا یک اسب به من ارفاق می شد. رفته رفته زمانی رسید که به تجربه از پدرم آموختم چگونه بدون ارفاق و در حالت مساوی بدنبال پیروزی باشم.

زمان گذشت و چند سال بعد مادر و پدرم که متوجه استعداد من شده بودند مرا برای یادگیری به کلاس شطرنج بردند. از آنجا به بعد سرعت رشدم در بازی با آن جعبه جادویی بسیار بیشتر شده بود و رقبای خودم را اول درمیان دوستان، بعد افراد فامیل و مدتی بعد  مسابقات مدرسه و منطقه و سپس هم فدراسیون شطرنج جستجو می کردم.

مدتهاست که با افراد زیادی از ملیت های مختلف شطرنج بازی می کنم و شطرنج همچنان از بهترین سرگرمی هایم با رفیق همیشگی و قدیمی ام سعید عزیز بشمار می رود. اگر چه به واسطه تفکر استراتژیک که لازمه بازی های استراتژیکی چون همین جعبه جادویی است، توانایی تجزیه و تحلیل و درک استراتژی ها و تاکتیک ها را در زمینه های گوناگون آموخته ام اما عقیده دارم نمی توان در زندگی تنها به نگاه شطرنجی بسنده کرد و بسیاری مواقع پیش می آید که عقل در مقابل دل سخنی برای گفتن ندارد و ما نیاز داریم با قلب خود بیندیشیم همانگونه که با عقل خود مصلحت می جوییم.

بسیاری از ما استفاده از عقل خود را به خوبی آموخته ایم(افراد فکری T)، بسیاری دیگر در استفاده از قلب خود تبحر داریم(افراد احساسی F)؛ بنظر می رسد زمانی که این دو گروه همدیگر را یاری رسانند می توانیم به استفاده توام قلب و مغز خود بیشتر امیدوار باشیم و مراتب دیگری از زندگی را تجربه نماییم.



نیاز به کمک یا سوال دارید؟