- اسفند ۴, ۱۳۹۲
- ارسال شده توسط: mmm
- بخش: موفقیت, نوشته های شخصی
اشتباه در روابط عاطفی
مواقعی پیش می آید که روابط دوستانه ما دچار چالش یا تضاد می شوند. در این مواقع گاهی به دنبال روشی برای حل و فصل تضاد بوجود آمده می گردیم و گاهی هم اگر نتوانیم مساله موجود را به شکل صحیح آن رفع کنیم در جستجوی آن خواهیم بود که حداقل مقصر اصلی داستان نباشیم.
همه ما به یکدیگر نیاز داریم. همه ما نیاز به روابط صمیمانه با دوستان و رابطه عاطفی آرامش بخش با همسر خود داریم اما همیشه انتظارات ما با عملکرد و نگاه ما به مسائل منطبق نیست.
عموما در برخورد با مسائلی که در روابط صمیمی یا روابط عاطفی مطرح می شود، نگاه ما مقطعی و تنها در برگیرنده بخشی از واقعیت است و نه همه ی آن.
بخشی از واقعیت ها و شرایط موجود در رابطه را بیان می کنیم و بعد منتظر می شویم دیگران نیز با شنیدن آن بخش از واقعیت که ما آن را دست چین کرده و به خورد آنها داده ایم، تحت تاثیر قرار گرفته، با ما ابراز همدردی و همراهی نمایند.
تمرکز بر روی تنها بخش کوچکی از واقعیت که به دقت بوسیله ذهن ما انتخاب شده تا به عنوان ابزاری برای احقاق حق از آن استفاده کنیم نه تنها دیگران را فریب می دهد بلکه رفته رفته خودمان را هم می فریبد. به عبارت دیگر، تمرکز و تحلیل بخشی از واقعیت( یک جزء) نه تنها کمکی به بهبود و حل و فصل کل ماجرا نمی کند بلکه در بسیاری موارد حتی موجب گمراهی و پیچیده تر شدن مسائل نیز می شود.
برخلاف نگاه مقطعی که حامل بخش یا بخش های محدودی از واقعیت است، نگاه جامع ( نگاه سیستمی) در برگیرنده همه واقعیت و همه آن دلایل، چرا ها، اماها و اگرهایی است که امروز تنها نتایج آن برایمان قابل رویت است.
زمانی که بتوانیم بجای دیدن نقش منفی طرف مقابل و نقش مثبت خودمان، تمام نقش ها و اثرات مثبت و منفی رفتار خودمان و دیگران را که متاثر از هم هستند، درک کنیم، اولین قدم در بهبود روابط را برداشته ایم.
ببینیم چه زمانهایی و کجاها مقصر بوده ایم، کجاها نقش آغازگر یک روند تنش زا و صمیمیت زدا را ایفا کرده ایم و کجاها فرافکنی کرده و تقصیر را به گردن دیگری انداخته ایم.
برای هیچ کس ساده نیست که بپذیرد مقصر بوده و در رفتار خود نقص دارد؛ اما آیا راهی جز روبرو شدن با واقعیت ها وجود دارد؟
صد البته سخت است، درد هم دارد.