جمله قشنگی از دکتر شریعتی می خواندم که حکایت بسیاری از مدیران و کارآفرینان ما در شرکت های بزرگ و کوچک است.
برخی مدیران بزرگترین سرمایه شرکت و سازمان هستند و برخی نیز شرکت و پرسنل را به گروگان خود گرفته اند؛ چرا که در اداره موثر آن ناتوانند.
مدیریت به هزینه پرسنل و سازمان، بزرگترین هنر برخی مدیران ریاست طلب است که حاضرند تمام دستاوردها و دارایی های مشهود و نامشهود را قربانی کنند تا برای لحظاتی بیشتر لقب مدیر یا رئیس را داشته باشند. لقبی که خلا هویت آنها را پوشانده و احساس مهم بودن به آنان القا می کند تا دردشان را التیام بخشد. درد ناشی از تصوری است که از خودشان دارند و ارزشی که عمیقا برای خودشان قایل نیستند و مدام نیاز دارند تا از بیرون به آنها ارزش و احترام تزریق شود.
شاید نام مدیران گروگان گیر واژه مناسبی باشد.
در کارآفرینی هم نکته ی مشابهی وجود دارد؛ تله ی موسسان! یعنی زمانی که فرد یا افراد تمام آرزوهای خود را از یک کسب و کار راه اندازی شده می جویند و دست از سرش هم بر نمی دارند تا …..
اما جمله دکتر شریعتی: “اگر نمی توانی به مردم (مشتری، پرسنل و سازمان) خدمت بکنی، برو تا خیانت نکنی”
تعبیر مشتری، پرسنل و سازمان برای توضیح بیشتر از بنده به جمله ایشان اضافه شده است.
گاهی ماندن خیانت است و گاهی رفتن اما تمیز میان این دو اغلب سخت بوده و تابع رویکرد و رفتار ما بعد از ماندن یا رفتن.