ذهنی یا عملی؟

خیلی مواقع برای ما پیش می آید از ایده ها و تفکراتی که برای زندگیمان داریم تا به اجرا در آوردن آنها زمان زیادی فاصل می افتد. برعکس دوستانی داریم که بدون آنکه مدت زمان زیادی را به ایده پردازی و سنجش جوانب مختلف موضوع اختصاص بدهند، مستقیم و بی واسطه به سراغ اجرای آن میروند.

آنهایی که بیشتر بصورت ذهنی و انتزاعی به سنجش جوانب مختلف مسائل می پردازند را در اصطلاح ذهنی و شهودی (N) و آنهایی که دوست دارند به نسبت زمان کمتری را صرف ایده پردازی کنند و بیشتر علاقه دارند تا زودتر به اجرا برسند، عملگرا یا حسی (S) می نامند. درواقع اونهایی که ترجیح میدن بیشتر فکر کنن بعد عمل کنند فکری هستند و اونهایی که عملگرایی رو به فکری بودن ترجیح می دهند، عملگرا هستند. (این کارکردها در تیم سازی بسیار مورد توجه است)

مسئله آدمهای ذهنی این است که خیلی مواقع در تلاطم ایده و افکار غوطه ور می مانند و وارد فاز اجرا و عمل نمی شوند چون می خواهند جوانب دیگر را هم بسنجند و اصولا وارد فاز عمل شدن برای آنها سخت تر از بخش ایده پردازی روی مسئله است.

از طرفی آدمهای عملگرا دقیقا برعکس عمل می کنند به این صورت که برای آنها رویا پردازی های ذهنی چیز مطلوبی نیست و دوست دارند بروند جلو و در عمل تجربه کنند.

چه ایده خوبی داشته باشیم و نتوانیم آن را به مرحله اجرا در بیاوریم و چه برنامه شخصی خوبی تدوین کنیم اما نتوانیم به آن عمل کنیم در هر دو صورت آن انرژی ذهنی که مصرف شده به هدر رفته است. افراد عملگرا به علت اینکه قبل از شروع کار و برنامه ریزی، کمتر به جوانب مختلف آن فکر می کنند، خیلی مواقع کارها را از راه سخت آن انجام می دهند و راه های هوشمندانه تر را نادیده می گیرند.

می شود اینطور جمع بندی کرد که ترکیب دو تیپ بالا می تواند برای حصول نتیجه ایده آل باشد. این در صورتی است که تیپ های شهودی و ذهنی کمی به سمت تیپ های عملگرا سوق پیدا کنند و تیپ های عملگرا هم کمی به سمت تیپ های ذهنی.

مفهوم بالا بحث ساده است که در غالب شخصیت شناسی MBTI   قابل توضیح می باشد که تفاوت ها و نقاط قوت و ضعف هر کدام به بیانی ساده و مختصر در این گفتار مطرح شد.

نیاز به کمک یا سوال دارید؟