سمینار رویکرد سیستماتیک

روز سه شنبه گذشته به همت و تلاش مجموعه مدیران ایران، افتخار داشتم در محضر دو  نفر از استادان عزیزم در سمینار رویکرد سیستماتیک باشم. به یمن حضور دکتر خرم بنیانگذار رویکرد سیستماتیک در ایران و مهندس شعبانعلی سمینار متفاوت و به قول بروبچه های مدیران ایران “تجربه ای گرانبها اما ارزان” برایم رقم خورد.

وقتی با تجربه و دانش ناچیز و نگاه محدود خودم  به دنیا نگاه میکنم، به وفور آثار و ترکش های رویکردهای غیر سیستماتیک که حاصل تفکرهای غیر سیستماتیک اطرافیان و خودم است را نظاره گر هستم که چه به روز ما می آورد.

وقتی نگاهمان بجای دیدن روندها و نتایج افکار و اعمال خودمان بر روی کل جامعه(سیستم) محدود به منافع کوتاه مدت و زودگذر خودمان می شود، بیش از پیش درک می کنم که چرا ایرانیان نمی توانند به هم احترام بگذارند و در دراز مدت باهم کنار بیایند.   فرهنگ رانندگی، فرهنگ زندگی شخصی، روابط عاطفی و زندگی شغلی خودمان را بهتر درک می کنم و افسوس می خورم که چقدر استعدادهای مردم این سرزمین به واسطه تفکر نقطه ای و غیر کلان قربانی می شوند. سالیانه در ایران به علت فرهنگ رانندگی که حاصل همین تفکر لحظه ای و مقطعی است، بر اثر تصادفات جاده ای حدود 40 هزار نفر کشته می شوند و این در حالی است که تلفات جاده ای در کل اروپا با بیش از 570 میلیون نفر جمعیت به 32 هزار نفر در سال تقلیل یافته است. درست است که اتومبیل ها، جاده ها و فاکتورهای دیگری هم اثرگذار هستند اما طبق آمار پلیس راهنمایی و رانندگی ایران، مهمترین دلیل تصادفات و تلفات، فرهنگ رانندگی و خطاهای انسانی است.

نمونه همین الگو در روابط عاطفی نیز وجود دارد؛ زیرا افراد به آثار و نتایج افکار، گفتار و عملکرد خودشان با طرف مقابل بصورتshort term  نگاه می کنند و از زیر بار مسئولیت و آسیبی که در دراز مدت از رفتارشان ناشی می شود فرار می کنند. چنین عملکردهایی موجب ترویج ناخواسته و نادانسته ی بسیاری آسیب ها می شود که مجال پرداختن به آن در اینجا نیست.

در هر کجا که نگاه انداختم، در صف نانوایی، در زرنگی های گاه و بیگاه رندان، در بسیاری نقاط زندگی شخصی و شغلی خودم، در مدیران سایر سازمانها و در هر سطح و جایگاهی فقدان دو چیز احساس می شد؛ یکی مسئولیت پذیری و دیگری نگاه بلند مدت که به افق زمانی مکانی دور توجه داشته باشد.

دانلا میدوز می گوید: نگرش ژرف و متفاوت آن است که پی ببریم چگونه سیستم خود بوجود آورنده ی رفتار خود است.

در طرز فکر غیر سیستمی، افراد باورهایی شبیه باورهای زیر را دارند:

  • من به موقعیت و وضعیت خودم کار دارم؛ بقیه به من ربطی ندارند.
  • کافی است ثابت کنم، من مشکل را ایجاد نکرده ام.
  • اگر روشی تا امروز جواب داده لابد همیشه جواب خواهد داد.
  • ساده ترین و سریع ترین روش همیشه بهترین روش است.
  • مساله موجود صرفا مختص من است.
  • همیشه با تفکیک مسائل می توان آنها را راحت تر حل کرد. (با تفکیک یک گاو به دو قسمت بجای دو گوساله یک گاو مرده خواهیم داشت!)
  • همینطور نزدیک بینی در تحلیل علت ها و بی توجهی به روند و پس و پیش مسائل و رویدادها.
  • پر رنگ کردن فرد و فراموشی سیستم ها (جامعه، خانواده، سازمان ….)

یاد صحبت های دکتر خرم میافتم که بخش عمده از  محتوای صبحتشان تاکید بر روی خود شناسی بود. به عقیده ایشان که بنیانگذار رویکرد سیستماتیک در ایران هستند، مرحله اول رویکرد سیستمی، خودشناسی و انتقاد از خود است که برای همه خصوصا مدیران ضروری و کلیدی است.

به عبارت دیگر بزرگترین منابع و موانع برای تحول و رشد، خود ما هستیم و بهتر شدن امری سلیقه ای نیست چرا که حیات ما در گرو آن است. همه ما شریک جرم هستیم و در همه اتفاقات و موفقیت ها و شکست ها سهم داریم. آنچه مهم است شناسایی نقش و سهم خودمان است تا بجای آنکه بر سر قربانی بودن با دیگران رقابت کنیم، بپذیریم نقص داشته ایم و بتوانیم عملکردمان را اصلاح کنیم. زمانی که ما برای اثبات حقانیت خودمان نیاز نداشته باشیم قربانی و مظلوم بنظر برسیم، آن زمان تلاش خواهیم کرد تا دست هم را بگیریم و بجای پس زدن یکدیگر، رابطه، خانواده، تیم، شرکت، سازمان، جامعه و دنیایمان را دگرگون سازیم.

انیمیشن کوتاه و اثر گذاری با نام بالانس در سمینار پخش شد که که از طریق این لینک Balance قابل دسترس است.

به راستی اگر انسان سرگرم جنگ با نواقص و کج فهمی های خودش باشد آیا بازهم فرصت جنگ با دیگران را خواهد داشت؟!

                                    در درون توست جنگی گران                     تو چه کوشی به جنگ دیگران



نیاز به کمک یا سوال دارید؟