کسب و کار خود را از نابودی نجات دهید !

نابود شدن کار

کشتی تفریحی بزرگی در اقیانوس در حرکت است. کاپیتان کشتی و سایر افسران ارشد همگی سرگرم رتق و فتق امور روزانه مربوط به اداره کشتی هستند. کاپیتان مشغول سرکشی به بخش های مختلف کشتی است. افسران ارشد کشتی هرکدام بر بخش مربوط به خود نظارت می کنند. یکی افسر موتورخانه است و دیگری افسر ناوبری و دیگران هم به همین ترتیب. دیدبان کشتی در جای خود مستقر است و به دستور کاپیتان فقط تا پانصد متری را رصد میکند تا مبادا کشتی دیگری در مسیر قرار گیرد و خطری متوجه کشتی باشد. سایر خدمه کشتی و ملوانان هم گوش به فرمان کاپیتان در پست های خود هر کدام مشغول به کاری هستند.
تمام تمرکز کاپیتان روی طرحی ویژه است که قرار است طی آن بخش های مختلف کشتی ارتقا یابد و ملوانان در گروه های مختلف آموزش ببینند تا مهارت آنها بهبود یابد. کاپیتان و افسران ماه ها روی این طرح وقت گذاشته اند و سرمایه گذاری زیادی روی آن انجام شده تا با توسعه و ارتقای موتورخانه و بخش رفاهی کشتی، در نهایت بتوانند رتبه کشتی را یک درجه ارتقا بدهند. ارتقای درجه به این معناست که کشتی به رهبری کاپیتان بتواند افراد بیشتری را سوار کند و با ارائه خدمات بهتر باعث رضایت بیشتر آنها شود. همینطور بهبود بخش موتورخانه باعث می شود که مصرف سوخت کشتی کمتر شده و در نتیجه آن بلیت کشتی برای مردم ارزانتر شود. هدف همه آنها خدمت به مردم است و در نهایت موفقیت بیشتر در شغلشان.
ناگهان دیدبان کشتی موج های کوچکی را می بیند که وقتی به کشتی می رسند باعث تلاطم آن می شوند. کاپیتان متوجه موضوع شده و از تکان های کشتی کمی آشفته می شود. سایر افسران نیز کم و بیش تکان هایی را احساس می کنند. هر از چند گاهی این اتفاق تکرار می شود و آسایش خدمه را بهم می زند.
در این شرایط ذهن کاپیتان و افسران جملگی معطوف به آن طرح ویژه است که بناست شرایط شغلی را برای آنها دگرگون سازد. آنها ترجیح می دهند ناملایمات و تکانهای کوچک ناشی از موج های کوچک را احساس نکنند و اجازه ندهند این نا ملایمات آنها را از هدفشان منحرف سازد. همین دستور به سایر ملوانان خدمه نیز داده شده است. دیده بان نیز از آن جمله است که بناست فقط تا پانصد متری جلوی کشتی را رصد کند.
1396972_f520
طوفانی بزرگ از راه می رسد و کشتی غرق می شود.

دیده بان وظیفه داشت تنها تا پانصد متر جلوتر از کشتی را ببیند و پانصد متر اگر چه برای تغییر مسیر کشتی برای برخورد نکردن با سایر کشتی ها کافی بود اما برای مواجه نشدن با چنین طوفانی بسیار اندک بود و زمان زیادی برای تصمیم گیری و مدیریت بحران کاپیتان و افسران باقی نماند.

puzzle
بسیاری از سازمانها را می توان به کشتی تشبیه کرد و بسیاری مدیران را به کاپیتان و افسران کشتی.
نمی توانیم سازمانی را اداره کنیم بدون آنکه بدانیم کشتی ما در کدام مسیر و به کدام سو می رود. بدون داشتن نقشه راه که تمام نقاط حساس و طوفانی در آن مشخص شده باشد نمی توانیم سکان دار و هدایتگر خوبی باشیم و چه بسا باعث غرق شدن خودمان و دیگران شویم.
اتفاقات و مسائلی هستند که از نگاه خرد اگرچه بیانگر ناملایمات هستند اما حساس و بحرانی جلوه نمی کنند. همین مسائل اگر توسط یک مشاهده گر از بیرون رصد شود و بطور کلان مشاهده شود چه بسا وقتی زنجیروار کنار هم قرار بگیرند خبر از وقوع طوفانی دارد که هنوز به کشتی نرسیده است و فقط موج های کوچک آن احساس می شود.
بعضی اوقات زمانی طوفان را احساس می کنیم که به پانصد متری کشتی رسیده و دیگر کاری از کسی برنمی آید.

یک رهبر خوب باید بتواند در مواقع لزوم از چهارچوب سازمان خارج شده و از بیرون با نگاه کلان، کشتی و سازمان خود را رصد کند و نشانه ها را ببیند.

طوفانی در راه
طوفانی در راه


نیاز به کمک یا سوال دارید؟