- مهر ۷, ۱۳۹۲
- ارسال شده توسط: mmm
- بخش: روانشناسی, مدیریت و رهبری, موفقیت
اینطور نیست که همیشه علت ناکامی ها و شکست ها در عوامل محیطی، ناهنجاری های سایر افراد، اوضاع جامعه، اقتصاد کشور و فاکتورهایی که خارج از کنترل ماست خلاصه شود.
اگر چه همه این فاکتورها اثر گذار و مهم هستند اما این تمام ماجرا نیست.
دانش، مهارت، تجربه، افکار، باورها، تضادهای درونی، شخصیت و خیلی عوامل دیگر وجود دارند که موازی عوامل محیطی نقش تعیین کننده دارند با این تفاوت که چون اغلب آنها نمود بیرونی ندارند به روشنی عوامل محیطی قابل مشاهده و تحلیل نیستند.
ساده انگاری خطرناکی است اگر بپنداریم علت همه شکست ها محیط بوده و علت همه توفیق ها تلاش خود ما بوده است. مسئولیت پذیری در قبال تاثیرات رفتارمان یکی از اولین قدم های رشد بحساب می آید که نیازمند صداقت بی رحمانه با خود و شجاعت زیاد است.
تضادهای درونی ما که شامل باورهای متضاد، افکار متضاد، ارزش های متضاد، منافع و اهداف متضاد هستند مانند بردارهایی هر کدام ما را به سویی هدایت می کنند و در صورتیکه تا جای امکان همسو نشوند انرژی ذهنی، روانی و فیزیکی ما را تلف خواهند کرد.
سخن آخر اینکه اگر ما تصمیم گرفته باشیم تا با توسل به فرافکنی مسائل خودمان را حل بکنیم در کوتاه مدت اغلب از این روش جواب می گیریم.